تو این مقاله می‌خواهیم در رابطه با یکی از مکاتب متقاعدسازی و مذاکره صحبت کنیم که روی بیزینس تون بسیار تاثیر گذاره، واگر بعد از این مقاله فقط همین  نکته روی بیزینس تون پیاده سازی کنید، می بینید که چقدر متقاضی برای خرید محصولات تون به صورت اتوماتیک وار و بدون اینکه متوجه باشید چه اتفاقی داره می‌افته زیاد خواهد شد.

دوسال پبش وقتی که میخواستم برای یک مطب زیبایی یه دستگاه رو خریداری بکنم رفتم تو نمایشگاه تجهیزات پزشکی، کل غرفه های نمایشگاه را تک به تک زیر رو کردم و همه رو دیدم و کل فروشگاه را یه دور زدم

برام جالب بود  که شرکتهای بزرگ هزینه های  خیلی گزافی کرده بودن ،  واحدهای فروش خیلی  عجیب غریب و تعداد نفرات خیلی بالا ، دکور و دیزاین خیلی وحشت ناک پر هزینه

میخواستم یه دستگاهی رو بخرم وقتی که نزدیک هر کدوم از اینها میشدم

باید بگم یه اشتباه رایج تو همشون بود ، وقتی بهشون میگفتم من فلان دستگاه رو  میخوام شروع   میکردن به دادن اطلاعات قلمبه سلمبه و یه سری حرفای عجیب و غریب که نشون بدن ما تو این زمینه خیلی  متخصصم

منم هی اینا رو نگاه میکردم و یکم میترسیدم ، دنبال یه کسی بودم که  یه چیزی بگه که من بفهمم که اقا من این خواسته رو دارم دنبال این این ویژگی و  خواسته هستم ،تو به من بگو این دستگاه نیاز منو برطرف میکنه و بعد از اون کم کم به من اطلاعات بده ،

خلاصه یه نفر رو پیدا کردم همینکه منو دید ازش یه سوال کردم گفتش که تشریف بیارید با هم دیگه یه چایی بخوریم

نشستیم با هم چای خوردن …

گفت چی میخوای ؟

صحبت کردیم ، یکم آروم آروم اطلاعات ریز بهم داد بدون اینکه بخواد حرف قلمبه سلمبه بزنه

و من بین این همه شرک خوب اون دستگاه رو از اون شرکت خریداری کردم

ولی جالبه بدونید که بین اون 150 شرکتی که امده بودن خیلی هاشون نمیدونستن وقتی امروز میخوای به مشتریت کالایی رو بفروشی صرفا دادن اطلاعات باعث نمیشه که طرف مقابل نیازش برآورده بشه و به تو اعتماد بکنه هنوز نمیدونن که انسانها دیگه نیمکره سمت چپشون فعال نیست و دیگه با نیمکره سمت راستشون دارن تصمیم گیری میکنن .

آدما اول دوست دارن که طرف مقابل  احساس بکنه که من درک میکنم تو چی میگی ؟ چی نیاز داری ؟ چی میخوای ؟

و برای این نیازت این راه حل رو بهت پیشنهاد میکنم

برای همینه دارم میگم تصمیمات ما بجای اینکه از نمیکره سمت چپ باشه از نیمکره سمت راسته

نمونش و مصداقش این هستش که وقتی که حتی میخوای بی سر میز مذاکره و  یه محصولی رو بفروشی و یا اینکه  بری برای یه محصول یا خدمات خودت تبلیغ نویسی کنی تو نمیتونی صرفا دیتا ها و اطلاعات مختص خدماتت و یا محصولت رو بدی

قبل از همه این حرفا باید تمام مراحل همدلی و شوخ طبعی و  و همنوایی رو گذرونده باشی حتی در تبیغ نویسی محصول و خدمات

نکته مهمتر تو متقاعدسازی روز مره که همه جا الان میبینی زمان دقیقا بر علیه فروشنده بود و در متقاعدسازی  مدل جدید سبک جدید تو نمیتونی زمان رو معیار قرار بدی برای اینکه شکست بخوری یا اینکه پیروز از میدان مذاکره خارج بشی  و  در عمل  شکست نخوری

یعنی در سبک و روش قدیمی هر چقدر زمان میگذشت به  نفع خریدار بود

و در روش جدید هر چقدر مشتری برای تو زمان بیشتری  میذاره تو در واقع برنده این داستان خواهی بود .

اینه تفاوت بین کسی که با نیمکره سمت چپش تصمیم میگیره با کسی که با نیمکره سمت راستشت تصمیم میگیره

و کسی که با روشهای مدل فروش که متعلق به قدیمه کار میکنه یا کسی با روشهای جدید داره الان فعالیت میکنه

و همه ایناها در نهایت ختم میشه به تبلیغ نویسی

 و اگر تبلیغ نویسی به سبک جدید را اصولی یاد بگیری ، هم تو متقاعدسازی ، هم مذاکره و هم فروش به یک عجوبه تبدیل میشی

دوست دار تو

سید روح اله میرغیاثی

تبلیغ نویس و نویسنده